اهداي عيدانه براي كودكان نيازمند در نقاط مختلف شهر كابل.
*******
همكاران ما بانو ليلا جان كوهستاني، محترم انجنير نادر آرين، محترم عنايت الله زيوري و محترم بهرام هيمه، لست يك تعداد كودكان را ( با در نظرداشت نيازمندي شان ) تهيه نموده و براي اين كودكان، در روز هاي اخير، عيدانه اهدا نمودند.
در این برنامه که روی دست گرفتیم سعی مان این بود که کودکان هم حق انتخاب داشته باشند و با هدیهای (هزار افغانی ) هرچه دوست دارند با مشورهی خانواده های شان خریداری کنند. کودکان از این که هدیه مستقیم به دست خودشان سپرده شد احساس خوشي و لبخند رضايت داشتند.
همين يك لبخند رضايت است كه ما را به منزل مي رساند❤️
با ارج فراوان
تيم نهاد كودكان نيازمند.
توزيع عیدانه به کودکان کارگر در جاده های شهر کابل
****************
نهال سبزي را تصور کنید که عزم دارد شاخ و برگ زیادی بکشد،بلند تر شود، ریشه اش را محکم بسازد و ثمر داشته باشد، ولی نبود باران، برايش مجال رشد نمي دهد. گاهي غضب طوفان شاخه هاي جوانش را بيرحمانه مي شكند...
برای فهمیدن کودکی که از صبح تا شام در جاده ها زحمت میکشد باید مثل او شد و در اعماق زندگی اش داخل شد. وقتی حرف میزند دنیایی از امید از دهنش بیرون میشود، وقتی صحبت از آینده میشود، تصور میکنید با مرد یا زن بزرگی رو به رو استید که اهداف بلندی براي زنده گي دارد و دوست دارد، شرافتمندانه کار کند و مزد اندکی را که به دست میآورد، خرج خانوادهی خود کند. وقتی آدم این عزم و بزرگی را میبیند دهان حیرت میگشاید ولی در عین حال مشکلات زندگی دقیقا مثل یک طوفان کمر این نهال تازه نفس را شکسته و او را نابود میکند. تٲسف آور است. ولی ما سعی کردیم از طوفان نگوییم چون خودش بهتر از ما طوفان را می شناسد . از آرزو هایش پرسیدیم و در موردخاطرات خوش و علاقمندی هایش حرف زدیم و نحوی برای لحظاتي سعی کردیم همراهش باشیم نه یاد آور اندوه و درد هایش.
عیدانه ای که توزیع شد به عنوان یک هدیه از جمع دوستان بود نه به عنوان صدقه و خيرات!
روي تمام پاكت هاي عيدانه، پيام صميمانه ي را نوشته بوديم. خواستیم اراده و شخصیت او را قوی تر نماییم نه این که با جلوه دادن به مساعدت و کمک کردن خود بخواهیم او را بیشتر ضعیف بسازیم و خوشبختانه این شیوه تٲثیر فراوانی داشت و احساس خوشحالی طبیعی و آنچه ما می خواستیم در هر یک از کودکان کم و بیش شکل گرفت که از اين بابت خرسندیم.
توزيع عيدانه را براي هر كودك با ( هزار افغاني كه قبلن درنظر گرفته شده بود ) آغاز كرديم. و براي يك تعداد كودكان ( هر كودك )هزار افغاني هديه اهدا نموديم . بعدن هنگامي كه با تعداد بسيار كودكان عزيز كار گر بر خورديم ناچار شديم پول در اختيار داشته را تقسيم نموده براي هر كودك پنج صد افغاني عيدانه اهدا نماييم . تا به همه برسد.
در آخر روز آنچه به حساب مي آمد مقدار عيدانه نبود، بلكه هيجان و شادماني بود كه در چشمان كودكان مي درخشيد.
عيد بر دوستان ما مبارك باد!
با مهر و ارج بسيار
تيم نهاد كودكان نيازمند